سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نخستین عوض بردبار از بردبارى خود آن بود که مردم برابر نادان یار او بوند . [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - سه شنبه 95 دی 1 , ساعت 6:47 صبح

 

 

 

Image result for ?امام زمان?‎

علت غیبت امام زمان عج2

به‌چه دلیل امام زمان(عج) از نظرها پنهان هستند و آیا در زمان غیبت کسى مى‌تواند با آن حضرت ارتباط داشته باشد؟
پاسخ: بیان علت حقیقى و اصلى غیبت امام زمان عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف، امرى دشوار و شاید دور از دسترس باشد. درباره غیبت مى‌توان، هم نگاه تاریخى داشت و هم نگاه روایى:
نگاه تاریخى
وقتى به تاریخ صدر اسلام و حتى قبل از آن مى‌نگریم، به خوبى مى‌‌بینیم که جبهه کفر و باطل براى مقابله با جبهه حق و نابودى آن، از هیچ اقدامى فروگذارى نکرده و در این راه حتى از کشتن پیشوایان دین نیز ابایى نداشته است. آنان به خوبى مى‌دانستند ادامه حکومت دنیایى و سیطره بر مردم و کسب منافع نامشروع، زمانى امکان‌پذیر خواهد بود که پیشوایان دین و هادیان حق را از سر راه خود بردارند؛ لذا شهادت ائمه علیهم‌السلام در دستور کار خلفاى جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را بیشتر مى‌کرد، وعده ظهور حضرت مهدى عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف به عنوان منجى و مصلح بود. از این رو خلفاى معاصر امام حسن عسکرى علیه‌السلام، ایشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتى فرزند ایشان به دنیا مى‌آید، او را در همان ابتداى زندگى به شهادت برسانند.
بنابراین، بسیار طبیعى است که خداوند آخرین حجت خود را در پرده غیبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زمانى که مردم آمادگى ظهور داشتند، ظهور کرده و جهان را پر از عدل و داد نماید.
نگاه روایى
در روایات به علت و حکمت‌هاى متعددى اشاره شده است؛ از جمله:
الف. غیبت، سرّى از اسرار الهى: پیامبراکرم صلى‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند: «ان هذا الامر من امر اللّه و سرّ من سرّ اللّه» ؛ «این امر الهى و سرّى از اسرار خداوند است». (بحارالانوار ، ج 51، ص73).
امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمودند: «زمین از حجت خدا خالى نمى‌ماند، ولى خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن و زیاده‌روى انسان‌ها، آنان را از وجود [‌ظاهرى] حجت خود محروم مى‌سازد»
ب. آزمایش مردم: امام على علیه‌السلام فرمودند: «به خدا قسم، من و دو فرزندم شهید مى‌شویم. خداوند در آخرالزمان مردى از فرزندانم را به خون‌خواهى ما برخواهد انگیخت و او مدتى غایب مى‌شود تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند تا جایى که افراد نادان مى‌گویند: خداوند دیگر به آل محمد کارى ندارد!» (غیبت نعمانى، ب10).
ج. ستم‌پیشه بودن انسان‌ها: امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمودند: «زمین از حجت خدا خالى نمى‌ماند، ولى خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن و زیاده‌روى انسان‌ها، آنان را از وجود [‌ظاهرى] حجت خود محروم مى‌سازد» (غیبت نعمانى، ب10).
برخى بر اساس روایت اول مى‌گویند: علت اصلى غیبت، روشن نیست و آنچه از علت‌ها گفته شده (مانند حفظ جان) از آثار غیبت است، نه علت اصلى. (فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسى).
برخى دیگر با توجه به تاریخ و روایات، علت اصلى غیبت را حفظ جان و بقیه موارد را از آثار آن مى‌دانند.
پس غیبت، امرى است که سیر حرکت انسان‌ها، آن‌را ناگزیر کرده و در این فرایند، باید به گونه‌اى برنامه‌ریزى شود تا جامعه شیعه، با کمترین مشکل بتواند پذیراى آن باشد. از این رو امامان علیهم‌السلام از یک سو راه‌هاى فهم احکام را به شاگردان مى‌آموختند تا بتوانند احکام دین را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج کنند و مردم را نیز به آموختن از علما و رجوع به آن‌ها فرا مى‌خواندند و از سوى دیگر با برقرارى نهاد وکالت، مردم را به رجوع به وکیلان دعوت کردند. در همین راستا از زمان امام هادى و امام عسکرى علیهما‌السلام ارتباط مستقیم را کمتر کردند و در مواردى از پشت پرده جواب سؤالات را مى‌دادند تا مردم به ندیدن امام عادت کنند. به دنبال آن غیبت کوتاه‌مدتى (صغرى)، پیش‌بینى شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخى مسائل مورد نیاز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمى به نایبان را فرا بگیرند. (ر.ک. غیبة طوسى؛ تاریخ عصر غیبت حجةالاسلام والمسلمین پورسیدآقایى، اصول عقاید، آیةاللّه مصباح یزدى؛ دادگستر جهان، آیةاللّه امینى).
اما درباره ارتباط برخى با امام عصر عجل‌اللّه‌تعالى‌فرجه‌الشریف، باید گفت حضرت مهدى علیه‌السلام داراى دو غیبت هستند:
امام زمان (عج)
1. غیبت صغرا ، 2. غیبت کبرا
در زمان غیبت صغرا که حضرت از چشم مردم پنهان بودند، نواب اربعه، واسطه بین امام و مردم بودند و سؤالات و مشکلاتشان توسط این نواب به حضرت گزارش مى‌شد و حضرت جواب مى‌دادند.
با پایان یافتن غیبت صغرا، ارتباط مردم توسط نواب با حضرت قطع و غیبت کبراى حضرت شروع شد. خصوصیت این دوران، این است که کسى نمى‌تواند ادعا کند که من نایب خاص حضرت هستم و با حضرت ارتباط دارم، چون هر کس چنین ادعا کند، به فرموده خود حضرت، دروغ‌گو مى‌باشد. «الا فمن ادعى المشاهدة قبل خروج السفیانى و ... فهو کذاب مفترى».
نکته دوم: در طول غیبت کبرا، انسان‌هاى صالح و بزرگى از علما و مردم باتقوا. توفیق زیارت آن حضرت نصیبشان شده است. گرچهدر اکثر این تشرفات، در لحظه تشرف، حضرت را نشناخته‌اند و بعد از رفتن حضرت متوجه شده‌اند که چه توفیق بزرگى نصیبشان گشته بود و یوسف زهرا سلام‌اللّه‌علیها را نشناختند.
نکته سوم: در زمان غیبت محل زندگى و استقرار حضرت بر ما پوشیده است و اصولاً راه از طرف ما براى رسیدن خدمت حضرت بسته است. خود حضرت اگر کسى را لایق بدانند، یا به مصلحت شخص باشد توفیق تشرف به محضرشان را عنایت مى‌کنند.
نکته چهارم: ما براى رسیدن به خدمت حضرت، وظیفه و تکلیفى نداریم که حتماً لازم باشد عملى را مدت‌ها انجام دهیم تا حضرت را ببینیم. وظیفه ما این است که تکالیف شرعى و الهى خود را انجام دهیم. طورى باشیم که رفتار و کردار ما مورد پسند و رضایت حضرت قرار بگیرد و خود را براى یارى حضرت و ظهور حضرت آماده کنیم. کسى که قبلاً خود را آماده نکرده باشد، نمى‌تواند آن‌روز جزو یاران حضرت باشد.
در زمان غیبت، به صورت عادى دیدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردى که به صلاح و مصلحت باشد
نکته پنجم: تشرف خدمت حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام، هم در بیدارى امکان دارد و هم در عالم خواب و روِیا.
روح انسان اگر نورانیتى پیدا کند و طهارت معنوى و باطنى تحصیل نماید، امکان دیدار نیز فراهم مى‌شود. اگر انسان تشنه دیدار حضرت بوده، و در عمل هم صداقت داشته باشد، این شخص امکان دارد که در بیدارى و یا عالم روِیا به خدمت حضرت برسد و از ناحیه حضرت به او توجهى بشود.
ارتباط با حضرت مهدی(عج)چگونه است ؟
ارتباط با حضرت به دو صورت مطرح مى‌شود:
الف. ارتباط روحى: انسان از لحاظ روحى احساس مى‌کند به حضرت نزدیک شده است.
این به دو رکن اساسى نیاز دارد:
1. معرفت هر‌چه بیش‌تر و عمیق‌تر به حضرت(عج)
2. عمل به وظایف دینى به ویژه انجام واجبات (به‌خصوص نماز اول وقت) و ترک محرمات (به‌ویژه در اموال و رعایت حلال و حرام).
در کنار این دو رکن، یاد کردن حضرت در زمان‌هاى مختلف و دعا براى وجود مقدس ایشان و زمینه‌سازى نیز داراى اهمیت است.
ب. ملاقات و دیدار: در زمان غیبت، به صورت عادى دیدار آن بزرگوار (که همراه با شناخت باشد) امکان ندارد؛ مگر در مواردى که به صلاح و مصلحت باشد. براى این نوع ارتباط هر چند رفتن چهل شب به مسجد جمکران در میان مردم معروف است؛ ولى به نظر مى‌رسد رعایت حدود دینى همراه با توسل و استغاثه به آن حضرت، راه صحیح‌ترى باشد. البته باید دانست که اگر صلاح نباشد، دیدار نیز اتفاق نمى‌افتد.


یادداشت ثابت - سه شنبه 95 دی 1 , ساعت 6:41 صبح

 

 

Image result for ?امام زمان?‎

 

 

علت غیبت امام زمان عج

ما، در این نوشتار، سعی داریم که ابتدا، روایاتی که در ارتباط با سبب غیبت است، بیان کنیم، سپس آن ها را از نظر سندی و دلالی بررسی کرده و در پایان نتیجه بگیریم. بنابراین، بحث را در سه مرحله پی می گیریم.
 
مرحله ی نخست
در روایات، به سبب های مختلفی اشاره شده است که می توان آن ها را به هشت دسته، تقسیم کرد:
یکم - اجرای سنن انبیا علیهم السلام درباره ی حضرت مهدی (عج) ;
دوم - خدا نمی خواهد که امام، در میان قوم ستمگر باشد;
سوم - تنبه مردم;
چهارم - امتحان مردم;
پنجم - خوف و ترس از قتل;
ششم - تحت بیعت هیچ حاکمی نباشد;
هفتم - خالی شدن صلب های کافران از مؤمنان;
هشتم - سر غیبت معلوم نیست و فقط خدا می داند.
 
اول - اجرای سنن انبیا علیهم السلام در باره ی حضرت مهدی (عج)
حدیث یکم - حنان بن سدیر، از پدرش از امام صادق علیه السلام روایت کند که فرمود: «برای قائم ما، غیبتی است که مدت آن به طول می انجامد.» . گفتم: «ای فرزند رسول الله آن، برای چیست؟» . فرمود: «خداوند عز و جل، می خواهد درباره ی او، سنت های پیامبران علیهم السلام را در غیبت هایشان جاری سازد. ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدت غیبت های آن ها به سر آید. خداوند عزوجل فرمود: همانا، همه ی شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می شوید» (انشقاق: 19 ); یعنی، سنت های پیشینیان، درباره ی شما هم جاری است.».7
البته روایات دیگری به این مضمون وارد شده که در ادامه ی مبحث، بدان اشاره می شود.
 
دوم - خدا نمی خواهد امام در میان قوم ستمگر باشد
حدیث یکم -  مروان انباری گوید: از ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) نامه ای رسید که(8) نوشته بود: «همانا، خداوند، اگر ناخوش بدارد و دوست نداشته باشد که ما، در مجاورت و کنار قومی باشیم، ما را از میان آن ها بیرون می برد.».9
حدیث دوم - محمد بن فرج گوید: ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) (10)به من نوشت: «هنگامی که خداوند تبارک و تعالی، بر خلقش خشم کند، ما را از میان شان دور می کند.».11
 
سوم - تنبیه و تنبه مردم
حدیث - در حدیث محمد بن الفرج: «خشم خدا، به جهت تنبیه و تنبه مردم است تا قدر شناس باشند.» .
 
چهارم - امتحان مردم
حدیث - زرارة بن اعین گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: «همانا برای قائم (پیش از آن که قیام کند) غیبتی است.» . سپس فرمود: «او، منتظری است که مردم; در ولادت اش; به شک و تردید می افتند و بعضی می گویند: «زمانی که پدرش (امام حسن عسکری علیه السلام) رحلت کرد، فرزندی برای او نبود» و بعضی گویند: «دو سال قبل از وفات پدرش; متولد شده است » ; زیرا، خداوند عزوجل، محققا، امتحان خلقش را دوست می دارد و در آن هنگام، باطل جویان، شک و تردید می کنند.».12
این حدیث و احادیث دیگر 13 وجه غیبت را، امتحان مردم دانسته که مطابق با آیات خداوند و تعلیمات دینی است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند عز و جل، می خواهد درباره ی او، سنت های پیامبران علیهم السلام را در غیبت هایشان جاری سازد. ای سدیر! گریزی از آن نیست که مدت غیبت های آن ها به سر آید. خداوند عزوجل فرمود: همانا، همه ی شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل می شوید» (انشقاق: 19 ); یعنی، سنت های پیشینیان، درباره ی شما هم جاری است
پنجم - خوف و ترس از قتل
حدیث یکم - ابان و دیگران، از امام صادق علیه السلام نقل می کنند که رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «گریزی از غیبت برای غلام و پسر خردسال (اشاره به امام مهدی (عج)) نیست » . عرض کردند: «یا رسول الله! برای چه غیبت می کند؟» .فرمود: «می ترسد او را بکشند» .14
حدیث دوم -  زراره گوید: از ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «همانا برای قائم ما (15) (حضرت مهدی علیه السلام) قبل از ظهورش، غیبتی است.» . گفتم: «برای چه؟» . فرمود: «می ترسد - و با دست به شکم اش اشاره کرد - » . زراره گوید: «مقصود، قتل است (می ترسد او را بکشند) .» .
در کتاب 16 غیبت نعمانی 17 این حدیث، به طریق دیگر، از «زراره » از امام صادق علیه السلام نقل شده است و نیز احادیث زیادی 18 در ارتباط با این وجه وجود دارد. و در این مرحله صرفا، به معرفی وجوه مختلف علت غیبت می پردازیم. عالمانی مانند شیخ طوسی، بحث مفصلی در تایید این وجه دارند که در مرحله ی بحث و بررسی های دلالی، به آنها اشاره خواهیم کرد.
 
ششم - تحت بیعت هیچ حاکمی نباشد
امام زمان
حدیث یکم - الطبرسی عن الکلینی، عن اسحاق بن یعقوب، انه ورد علیه من الناحیة المقدسة علی ید محمد بن عثمان: «و اما علة ما وقع من الغیبة. فان الله عزوجل یقول: یا ایها الذین امنوا لا تسالوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤکم 19انه لم یکن احد من آبائی الا وقعت فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه وانی اخرج حین اخرج ولابیعة لاحد من الطواغیت فی عنقی...».20
طبرسی در کتاب احتجاج از ثقة الاسلام کلینی «ره » و ایشان نیز از اسحاق بن یعقوب نقل می کند که این مطلب از ناحیه مقدسامام عصر (عج) به واسطه ی علی بن محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت وقوع غیبت، این است که خداوند عزوجل می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار شود، شما را ناراحت می کند.» . بر گردن همه ی پدران ام، بیعت سرکشان زمانه بود، اما وقتی که من خروج کنم، بیعت هیچ ظالم سرکشی بر گردن ام نیست.» .
حدیث دوم - محمد بن یحیی، عن احمد بن محمد، عن الحسین بن سعید، عن ابن ابی عمیر، عن هشام بن سالم، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: یقوم القائم ولیس لاحد فی عنقه عهد ولاعقد ولا بیعة ».22
هشام ابن سالم از امام صادق علیه السلام نقل کند که امام فرمود: «قائم، قیام می کند در حالی که پیمان و قرار داد و بیعت هیچ کس در گردنش نیست.» .22
این وجه، در احادیث زیادی مطرح گردیده است، به طوری که شیخ صدوق در کمال الدین باب چهل چهار (علة الغیبة) یازده حدیث را نقل کرده، که پنج حدیث نخست را (از شماره 1 تا 5) اختصاص به این وجه قرار داده است.
 
هفتم - خالی شدن صلب های کافران از مؤمنان
حدیث یکم - ابن مسرور، عن ابن عامر، عن عبدالله بن عامر، عن ابن ابی عمیر، عمن ذکره، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قلت له: «ما بال امیرالمؤمنین علیه السلام لم یقاتل مخالفیه فی الاول؟» . قال: «لایة فی کتاب الله عزوجل «لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا منهم عذابا الیما»». 23 قال: قلت: «وما یعنی بتزایلهم؟» .
قال: «ودائع مؤمنین فی اصلاب قوم کافرین، وکذالک القائم علیه السلام، لن یظهر ابدا حتی تخرج ودایع الله عزوجل، فاذا خرجت ظهر علی من ظهر من اعداء الله عزوجل جلاله، فقتلهم.».24
زرارة بن اعین گوید: از امام صادق شنیدم که می فرمود: «همانا برای قائم (پیش از آن که قیام کند) غیبتی است.» . سپس فرمود: «او، منتظری است که مردم; در ولادت اش; به شک و تردید می افتند و بعضی می گویند: «زمانی که پدرش (امام حسن عسکری علیه السلام) رحلت کرد، فرزندی برای او نبود» و بعضی گویند: «دو سال قبل از وفات پدرش; متولد شده است » ; زیرا، خداوند عزوجل، محققا، امتحان خلقش را دوست می دارد و در آن هنگام، باطل جویان، شک و تردید می کنند
ابن ابی عمیر، از امام صادق علیه السلام نقل می کند که از اباعبدالله (امام صادق علیه السلام) پرسیدم: «چرا امیرالمؤمنین علیه السلام در ابتدای امر، با مخالفان خود کارزار و جنگ نکرده؟» . فرمود: «به جهت آیه ای که در کتاب خداوند عزوجل بوده: «اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از هم جدا می شدند، همانا کافران را عذاب دردناکی می کردیم.» گوید: گفتم: «مقصود از «تزایلهم (جدا شدن) چیست؟» . فرمود: «مقصود نطفه های مؤمنانی است که در صلب های کافران به ودیعت گذاشته شده اند.
همین طور قائم هم مادامی که ودایع خداوند عزوجل آشکار نشده، ظهور نخواهد کرد. پس وقتی مؤمنان از صلب های کافران، آشکار شدند، او نیز ظهور می کند و بر دشمنان خداوند عزوجل غلبه یافته و آنان را می کشد.» .
شیخ صدوق، در کتاب علل الشرایع 25 این روایت را به سند دیگر از ابراهیم کرخی، از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.
 
هشتم - سر غیبت معلوم نیست و فقط خدا می داند
امام زمان
حدیث - عبدالله بن فضل هاشمی گوید: از امام صادق جعفر بن محمد علیهم السلام شنیدم که می فرمود: «همانا صاحب این امر را غیبتی است که ناچار از آن است. و هر باطل جویی، در آن، به شک می افتد.» .
گفتم: «فدایت شوم! برای چه؟» . فرمود: «به جهت امری که به ما اجازه نداده اند آن را بر شما آشکار سازیم.» . عرض کردم: «چه حکمتی در غیبت او است؟ » . فرمود: «حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت های الهی پیش از او بوده است. وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار گردد، همچنان که وجه حکمت کارهای حضرت خضر علیه السلام - از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و به پا داشتن دیوار بر موسی علیه السلام روشن نبود تا آن که وقت جدایی فرا رسید. 26
ای پسر فضل! این، امری از امور الهی و سری از اسرار خدا و غیبی از غیب های پروردگار است و چون دانستیم که خداوند، عزوجل، حکیم است، تصدیق می کنیم که تمام کارهای او حکیمانه است هر چند وجه و علت آن برای ما آشکار نباشد.» .
ما، تا این جا، سعی کردیم نمونه ای از روایاتی را که در باره ی اسباب غیبت بودند، دسته بندی و معرفی کنیم. و این که این علت ها را به عنوان علت، می پذیریم یا نه، و یا این که در صورت پذیرفتن، آیا هر کدام از این ها، علت تام هستند و یا ناقص، یعنی وجودشان برای وجود معلول، لازم و کافی است و وجود معلول، به چیز دیگری به غیر از آن، توقف ندارد، یا این که بودن و وجودشان برای وجود معلول، لازم است، اما کافی نیست، و یا اینکه هیچکدام به عنوان علت نبود، ان شاء الله، در جای خودش بحث خواهیم کرد.
 
پی نوشت ها:
1) بحار، ج 52، ص 90، ح 3.
2) همان، ح 4.
3) همان، ح 4.
7) علل الشرایع، ج 1، ص 245، ح 7; کمال الدین، ص 481. هر دو کتاب، از شیخ صدوق است. بحارالانوار از هر دو نقل کرده است. بحار، ج 52، ص 90; منتخب الاثر از بحار و آن از عیون اخبار الرضا نقل می کند. ص 326، ح 18.
8) سلسله سند علل الشرایع: حدثنا احمد بن محمد بن یحیی العطار، عن ابیه، عن محمد بن احمد بن یحیی عن احمد بن الحسین بن عمر، عن محمد بن عبدالله، عن مروان الانباری.
9) علل الشرایع، ج 1، ص 285، باب 179، ح 2; بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 2. ظاهرا روایت از امام جواد علیه السلام است.
10) محمد بن الفرج الرخجی، من اصحاب الرضا علیه السلام، ثقة. قال الشیخ و العلامه. و ذکره الشیخ ایضا فی اصحاب الجواد علیه السلام والهادی علیه السلام، و قال النجاشی: انه روی عن ابی الحسن موسی علیه السلام. و روی المفید فی الارشاد ما یدل علی مدحه و علو منزلته. وسائل، ج 20، ص 339 و مرحوم خویی در کتاب معجم، ج 17، ص 132، فرموده: «ایشان، از امام جواد نقل کرده اند.» . پس معلوم می شود که مقصود از ابوجعفر علیه السلام، (امام جواد) است. و احتمال می رود مراد محمد بن الفرج کوفی باشد که از اصحاب امام صادق علیه السلام است.
11) کافی، ج 1، ص 343، باب فی الغیبة، ح 31; مرآة العقول، ج 4، ص 61، ح 31.
12) کمال الدین، ج 2، ص 346، ب 33، ح 32; بحارالانوار، ج 52، ص 95، ح 8.
13) کافی، ج 1، ص 326، باب فی الغیبة، ح 2 و ح 3; مرآة العقول، ج 4، ص 34، ح 2; همان، ص 35، ح 3، بحارالانوار، ج 52، ص 95، ح 10; علل الشرایع، ص 286، ح 4. مانند حدیث علی بن جعفر از برادر خود امام کاظم علیه السلام; کمال الدین، 351، باب 34، ح 1; کافی، ج 1، ص 376، باب فی الغیبة، مرآة العقول، ج 4، ص 34.
14) علل الشرایع، ج 1، ص 284، باب 179، ح 1; بحارالانوار، ج 52، ص 90، ح 1.
15) بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 5; «ان للغلام » .
16) کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44، ح 7. علل الشرایع، ص 243، باب 179، ح 8.
17) غیبت نعمانی، ص 177، باب 10 (فصل چگونگی غیبت آن حضرت)، ح 21.
18) همان، ص 176، باب 10، (فصل چگونگی غیبت آن حضرت) ح 18، 19 و 20; همان، ص 172، باب 10 (فصل غیبت آن حضرت و فصول آن) ح 6; کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44، ح 7، 8، 9 و 10; همان، ص 346، باب 33، ح 32; کافی، ج 1، ص 378، باب فی الغیبة، ح 5; و همان، ص 379، ح 9، ص 382، 18 و 29; بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 5; همان، ص 96، ح 16; همان، ص 97، ح 17، 18، 19 و 20; همان، ص 98، ح 21 و 22.
19) مائده، 101.
20) الاحتجاج، ج 2، 285; کمال الدین، ج 2، ص 485، ب 45، ح 4، بحارالانوار، ج 52، ص 92، ح 7.
21) کافی، ج 1، کتاب الحجة، باب فی الغیبة، ص 384، ح 27; مرآة العقول، ج 4، ص 58، ح 27.
22) عهد و عقد و بیعت از نظر معنا با هم متقارب و نزدیک هست و گویا هم دیگر را تاکید می کنند. محتمل است که مراد از عهد، وعده با خلفای جور باشد. بدین معنا که آن ها را رعایت، مراعات کند. یا این که مراد، ولایت عهدی باشد، همانند امام رضا ( علیه السلام) و مراد از عقد، پیمان مصالحه و آتش بس باشد، همانند امام حسن ( علیه السلام) و مراد از بیعت، اقرار و اعتراف ظاهری به خلافت غیر باشد. مرآة العقول، ج 4، ص 58.
23) فتح: 25.
24) علل الشرایع، ج 1، ص 147; بحارالانوار، ج 52، ص 97، ح 19.
25) علل الشرایع، ح 1، ص 147.
26) کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44 (علة الغیبة)، ح 11; علل الشرایع، ج 1، ص 287، ح باب 179. بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4 (علة الغیبة)، ح 8; منتخب الاثر، باب 28 (فی علة غیبته)، ص 330، ح 1.
27) کمال الدین، ج 2، ص 481، باب 44 (علة الغیبة)، ح 11; علل الشرایع، ج 1، ص 287، ح باب 179. بحارالانوار، ج 52، ص 91، ح 4 (علة الغیبة)، ح 8; منتخب الاثر، باب 28 (فی علة غیبته)، ص 330، ح 1.
28) رجال الخویی، ج 18، ص 189.
29) قاموس الرجال، محمد تقی تستری، ج 10، ص 96.
30) تنقیح المقال، شیخ عبدالله المامقانی، ج 3، ص 220: «لاشبهة فی کونه امامیا و کونه شیخ اجازة یغنیه عن التوثیق، فهو بحکم الثقة.» .


یادداشت ثابت - دوشنبه 95 آذر 30 , ساعت 10:3 صبح

 

Image result for ?امام زمان?‎

سری از اسرار خدا

بر اساس روایات، غیبت به معنای «پوشیده بودن از دیدگان» است، نه حاضر نبودن. در این دوران، امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از چشمان مردمان غایب است و آن‌ها او را نمی‌بینند؛ در حالی که آن بزرگوار در بین مردم حضور دارد و در کنار ایشان زندگی می‌کند. امام علی علیه السلام می‌فرماید: «سوگند به خدای علی، حجت خدا در میان مردم است و در راه‌ها (کوچه و بازار) گام برمی دارد، به خانه‌های آن‌ها سر می‌زند، در شرق و غرب زمین رفت و آمد می‌کند، گفتار مردم را می‌شنود و به ایشان سلام می‌کند، می‌بیند و دیده [و شناخته] نمی‌شود، تا وقت معیّن و وعده الهی».1 در اصطلاح مذهب ما، غیبت، پنهان بودن یک شخصیت بزرگ آسمانی است که به او مأموریت داده شده جامعه بشری را رهبری کند و جهانی را از مفاسد و پلیدی‌ها دور سازد و عدل و داد اجتماعی را بر پا دارد.2
انکار غیبت
منکران وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از نظر روحی، فکری و اعتقادی مشکل دارند؛ زیرا انکار، برانگیخته از شک و تردید است. طرح مسائلی همچون ارائه دلیل بر وجود امام غایب، علت و سبب غیبت، فایده آن، دلیل طولانی بودن غیبت و زنده بودن امام عجل الله تعالی فرجه الشریف، مدت غیبت و زمان ظهور، محل اسکان امام عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظاهر نشدن بعضی علامات و...، اشکال‌هایی است که انکار کنندگان با ارائه کردن آن‌ها، سعی در منحرف ساختن اذهان و خدشه دار کردن وجود حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مسائل مهدویت دارند.
 
فلسفه و علل غیبت
مسئله غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، یکی از اسرار الهی است که تاکنون جز معصومان علیهم السلام کسی نتوانسته است به راز آن پی ببرد. تمام کارهای خداوند بر اساس حکمت و مصلحت انجام می‌گیرد و همه رویدادهای خرد و کلان جهان با تدبیر پروردگار عالم و به اراده او انجام می‌پذیرد.3 مسئله غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز یکی از مهم‌ترین این رویدادهاست که بنا بر حکمت‌هایی صورت گرفته است. البته برخی از این حکمت‌ها در احادیثی که از سوی معصومان علیهم السلام آمده، ذکر شده است؛ هر چند وجه حکمت و علت آن به طور کامل، جز پس از ظهور روشن نخواهد شد.4
1. جاری شدن سنت‌های پیامبران در او
خداوند سنت‌هایی چون هجرت و غیبت را برای پیامبرانی چون ادریس علیه السلام، صالح علیه السلام، موسی علیه السلام و ابراهیم علیه السلام برقرار کرده و اراده خداوند بر این قرار گرفته است که این سنت‌ها در مورد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز صورت پذیرد.5 پیامبران الهی گاه به امر خداوند و بنا بر علت‌ها و مصلحت‌هایی مدتی، کوتاه یا طولانی از مردم قوم خود فاصله می‌گرفتند. امام صادق علیه السلام در این زمینه فرموده است: «مهدی ما غیبتی خواهد داشت که مدت آن طولانی است. خواست خدا چنین است که سنت غیبت دیگر پیامبران درباره او اجرا شود. آنچه بر سر امت‌های پیشین آمده است، بر سر این امت هم خواهد آمد و این سنت تغییرناپذیر خواهد بود».6
امام علی علیه السلام می‌فرماید: «سوگند به خدای علی، حجت خدا در میان مردم است و در راه‌ها (کوچه و بازار) گام برمی دارد، به خانه‌های آن‌ها سر می‌زند، در شرق و غرب زمین رفت و آمد می‌کند، گفتار مردم را می‌شنود و به ایشان سلام می‌کند، می‌بیند و دیده [و شناخته] نمی‌شود، تا وقت معیّن و وعده الهی»
2. امتحان و آزمایش مردم
فلسفه امتحان الهی
امتحان کردن مردم، یکی از سنت‌های خداوند است.7 او بندگان خود را به شیوه‌های گوناگون آزمایش می‌کند تا میزان صبر و استواریشان در مسیر حق روشن شود. این آزمایش‌ها در حقیقت برای آن است که بندگان ساخته شده و به گوهر وجود خود پی ببرند. غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز آزمایش و امتحانی است، سخت و دشوار برای اینکه خالص از ناخالص و خوب از بد جدا شود. امام کاظم علیه السلام فرموده است: «صاحب امر باید غیبتی داشته باشد، تا اینکه بعضی از گروندگان از او روی گردان شوند و این، امتحانی است که خداوند آفریده‌های خود را با آن می‌آزماید».8
 
3. یادآوری نعمت به مردم
بسیاری از مردم، قدرشناس نعمت‌های خداوند نیستند؛ بلکه کفران نعمت می‌کنند. وقتی امت قدر پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علیه السلام را نداند و وظایف خود را در برابر او انجام ندهد، خداوند نیز آن‌ها را تنبیه کرده و پیشوای ایشان را از آن‌ها جدا می‌کند تا به خود آمده و ارزش و برکت وجود او را در روزگار غیبت دریابند.
امام باقر علیه السلام در این مورد می‌فرماید: «وقتی خداوند همراهی و هم نشینی ما را برای قومی خوش ندارد، ما را از میان آن‌ها بر می‌گیرد».9 بهترین راه تأدیب افراد این است؛ زیرا بدین وسیله، بیدار می‌شوند و با تغییر راه و روش خود، نعمت از دست رفته را دوباره از خداوند می‌خواهند.
 
4.  استقلال امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
اگر کسی به دنبال ایجاد تحول و انقلاب باشد، به ناچار باید در ابتدای قیام با بعضی از مخالفان خود عهد و پیمان ببندد تا بتواند اهداف خود را دنبال کند. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز اگر بدون آماده بودن شرایط قیام کند، یا باید پیرو دولتی باشد یا کشته خواهد شد. ولی آن حضرت مصلح بزرگی است که در راه برپایی انقلاب و حکومت عدل جهانی، با هیچ قدرت ستمگری سازش نخواهد کرد؛ زیرا به مبارزه آشکار با همه ظالمان مأمور است.
امام حسن مجتبی علیه السلام می‌فرماید: «... خداوند عزوجل ولادت او [حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف] را مخفی و شخص او را غایب می‌کند تا برای هیچ کس در گردنش بیعتی نباشد».10
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چرا حضرت علی علیه السلام با مخالفان اول خود جنگ نکرد؟ حضرت فرمود: «به دلیل این آیه در کتاب خدا که می‌فرماید: " اگر مؤمنان و کافران (در مکه) از هم جدا می‌شدند، کافران را عذاب دردناکی می‌کردیم"»
5. حفظ جان امام عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام زمان (عج)
یکی از عواملی که سبب کناره گیری پیامبران از قوم خود می‌شد، حفظ جان خویش بود؛ همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله برای انجام رسالت خود، از مکه بیرون رفت و در غاری پنهان شد. در روایات بسیاری از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام آمده است که یکی از حکمت‌های غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، بیم کشته شدن آن حضرت است.
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «امام منتظر، پیش از قیام خود مدتی از چشم‌ها غایب خواهد شد» و علت را چنین برمی شمارد که: « او بر جان خویش بیمناک است».11 شهادت و کشته شدن در راه خدا، یکی از افتخارات معصومان بوده است، ولی شهادتی مطلوب است که در میدان انجام وظیفه الهی و به صلاح جامعه و دین باشد. اگر حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دست مردمان بد شهید شود، زمین از حجت خدا خالی می‌شود و حکومت عدل جهانی هم بدون رهبر می‌ماند.
 
6. خالی شدن صلب کافران از مؤمنان
بنا به فرموده خداوند در قرآن کریم، در اصلاب مردم کافر و منافق، امانت‌هایی است که همان فرزندان صالح هستند و از نسل آنان پدید می‌آیند.12 از سوی دیگر، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با دشمنان خدا هیچ گونه سازشی نخواهد کرد؛ بلکه آن‌ها را به قتل می‌رساند. از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چرا حضرت علی علیه السلام با مخالفان اول خود جنگ نکرد؟ حضرت فرمود: «به دلیل این آیه در کتاب خدا که می‌فرماید: " اگر مؤمنان و کافران (در مکه) از هم جدا می‌شدند، کافران را عذاب دردناکی می‌کردیم"».
سؤال شد: منظور از جدا شدن چیست؟ حضرت فرمود: «امانت‌هایی از مؤمنان در صلب جمعی از کافران است. مهدی ظهور نخواهد کرد، هرگز تا اینکه امانت‌های خدا بیرون آیند و چون بیرون آیند، آن گاه بر دشمنان خدا ظاهر شود و آن‌ها را بکشد».13

پی نوشت:
1. نعمانی، الغیبه، باب 10، ج 3، ص146.
2. خادمی شیرازی، محمد، غیبت امام عصر یا پنهانی خورشید عدالت، ص 24.
3. انبیا: 33؛ انعام: 2؛ اعراف: 32 و هود: 12.
4. بحارالانوار، ج52، ص91.
5. معجم احادیث امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج3، ص192.
6. همان، ج5، ص488.
7. عنکبوت: 2 و 3.
8. بحارالانوار، ج52، ص92.
9. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص244.
10. معجم احادیث امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ج3، ص165.
11. بحارالانوار، ج52، ص95.
12. فتح: 25.
13. بحارالانوار، ج 52، ص97.



یادداشت ثابت - دوشنبه 95 آذر 30 , ساعت 9:58 صبح

 

 

 

Image result for ?امام زمان?‎

 

غیبت امام مهدی عج و مساله هدایت

یکی از مهمترین وظایف ائمه اطهار(علیهم السلام) هدایت کردن بندگان خداست. از طرفی راهنمایی کردن انسانها یکی از حقوقی است که آنها دارند. خداوند امامان را برگزیده تا مردم را به راه راست که همان راه الله است رهنمون سازند. مگر نه این است که فلسفه امامت هدایت و رهبری است. نبود امام در میان مردم چگونه با این مهم سازگار است؟
امام زمان (عج)
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد. بنابراین حضور امام هم، وظیفه و تکلیف است بلکه مقدمه تکلیف است. پس همانگونه که تکلیف واجب است مقدمه آن نیز عقلا لازم است. از طرفی خداوند از نصب چنین مقامی غرض و هدفی داشته است که بدون حضور امام این هدف محقق نمی شود. 
برای پاسخ این پرسش باید جنین گفت: اولا: آیا مسأله هدایت بشر تکلیف بدون قید و شرط و همیشگی امام است؟ یعنی تکلیفی است که در هر شرایطی باید باشد و یا اینکه هدایت زمانی به عهده ایشان است که شرایط لازم موجود باشد. مثلا یکی از شرایط تکلیف قدرت است. هر مکلفی اگر قدرت بر انجام تکلیف نداشته باشد، تکلیف از او ساقط است زیرا عقلا صحیح نیست خداوند انسان را تکلیف به عملی کند که قادر بر انجام آن نیست و این کلام خود خدا در قرآن است که:لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها؛ خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمى‏کند. (1)
بنابراین تکلیف هدایت انسانها هر چند به عهده امام است ولی باید شرایط آن نیز موجود باشد در غیر این صورت تکلیفی ساقط خواهد شد و یا اینکه گاهی مانعی وجود دارد که نمی گذارد امام مردم را هدایت کند. «شیخ طوسى (در کتاب غیبت) می نویسد: هیچ علتى مانع از ظهور آن حضرت نیست جز این که مى‏ترسد کشته شود. زیرا اگر جز این بود، جایز نبود که پنهان شود. بلکه ظاهر مى‏گشت و هر گونه ناراحتى و آزارى را محتمل می شد. زیرا مقام رفیع ائمه و همچنین انبیاء عظام و بزرگوارى آنها، بواسطه ناملایماتى بود که در راه دین خدا متحمل می گشتند.» (2)
 
 موانع هدایت
ما قائلیم که از طرف امام هم شرائط موجود است و هم مانعی نیست یعنی از طرف امام برای هدایت بشر مشکلی وجود ندارد اما از طرف انسانها وجود دارد. ممکن است آن کسانی که امام قصد هدایتشان را دارد خود مانع هدایت باشند و با گناهانی که مرتکب شدند باعث غیبت امام شده اند. قرآن می فرماید: «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ‏ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً .» و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست.(3)
امام زمان(عج) فرمودند: هر یک از پدران من ناچار از آن بودند که بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میکنم که بیعت هیچ یک از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى که مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است که ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان که ستارگان، امان اهل آسمان است‏.
و ممکن است انسانهای دیگر به انگیزه های مختلف از جمله منافع شخصی مانع هدایت مردم می شوند. باز قرآن می فرماید: «الَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ‏ عَنْ سَبیلِ اللهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فی‏ ضَلالٍ بَعیدٍ»؛ همانها که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى‏دهند؛ و (مردم را) از راه خدا باز مى‏دارند؛ و مى‏خواهند راه حق را منحرف سازند؛ آنها در گمراهى دورى هستند.(4) در جایی دیگر می فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ فساد، در خشکى و دریا بخاطر کارهایى که مردم انجام داده‏اند آشکار شده است؛ خدا مى‏خواهد نتیجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید(بسوى حق) بازگردند!(5)
یا مهدی امام زمان فرج دوازدهم المهدی ظهور
با وجود این موانع هر چند امام زمان علیه السلام حاضر نیستند ولی وجود ایشان مایه برکت است. بله هدایت حضوری قابل قیاس با هدایت غیر حضوری نیست اما تأثیر خاص خود را دارد . بنابراین در زمان غیبت هدایت توسط امام متوقف نشده است اما محدودتر شده هم هدایت عموم مردم  و هم هدایت ویژه برخی اشخاص که در کتب معتبر آمده است.
 
هدایت همگانی
شیخ صدوق در کتاب «امالى» از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت‏ می کند که فرمود: از روزى که خداوند آدم را آفرید زمین از حجت ظاهر و مشهور یا غائب و مستور خدا خالى نمانده و همچنان نیز خالى نمى‏ماند تا قیامت برپا شود، و اگر جز این بود خداوند پرستش نمی شد. سلیمان اعمش گفت: به حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: فکیف ینتفع النّاس بالحجّة الغائب المستور؟ قال کما ینتفعون بالشّمس اذا سترها السّحاب. یعنى چگونه مردم می توانند از حجت غائب نفع ببرند؟ امام فرمود: همان طور که از آفتابى که در ابرها پنهان است نفع می برند.
قطب الدین راوندى از کلینى و او از اسحاق بن یعقوب نقل می کند که این مطلب از ناحیه مقدسه امام زمان(عج) به وسیله محمد بن عثمان وارد شد: «و اما علت غیبت که واقع‏ شده، خداوند میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ‏ (6) یعنى: اى کسانى که ایمان آورده‏اید سؤال نکنید از چیزهایى که اگر براى شما ظاهر گردد، شما را متأثر سازد.»
امام باید حاضر باشد تا انسانها را به مقصود رهنمون سازد. راه را از چاه نشان داده قوانین و دستورات الهی را تبیین کند و خود در رأس حکومت قرار گیرد تا آن قوانین تبیین شده بدون هیچ کم و کاستی اجرا شود. حال که وظیفه امام این است عدم حضور ایشان غیر قابل قبول به نظر می رسد.
هر یک از پدران من ناچار از آن بودند که بیعت با ظالم زمان خود را به گردن بگیرند، ولى من موقعى ظهور میکنم که بیعت هیچ یک از ستمگران را به گردن نگرفته ام، و اما چگونگى انتفاعى که مردم در غیبت من از وجودم می برند مانند استفاده از آفتاب است که ابر آن را از نظرها مستور ساخته است. وجود من امان مردم روى زمین است چنان که ستارگان، امان اهل آسمان است‏. (7)
امام همچون خورشید پشت ابریست که هم نور می دهد و عالم را روشن می کند و هم گرما . امام زمان علیه السلام در پس پرده غیبت بیکار ننشسته و دست روی دست نگذاشته بلکه هم اکنون نیز دوستداران خویش را هدایت می کند.
 
هدایت شخصی
هدایت فردی امام زمان بسیار زیاد است و در اینجا به یک نمونه اکتفا می شود: در کمال الدین بسند مزبور از ابراهیم بن محمد علوى روایت می کند که ابو نصر طریف گفت: به خدمت صاحب الزمان(عج) رسیدم و آن حضرت فرمود: اى طریف! قدرى صندل سرخ‏ (8) براى من بیاور! وقتى آوردم فرمود: مرا می شناسى؟
عرض کردم: آرى فرمود: من کیستم؟ عرض کردم: شما آقا و پسر آقاى من هستید، فرمود: مقصودم از سؤال این نبود. طریف می گوید: عرض کردم: فدایت شوم پس بفرما تا خشنود گردم! فرمود: من خاتم اوصیاء هستم که خداوند گرفتاریها را بوسیله من از بستگان و شیعیانم برطرف می کند. (9)

پی نوشت ها:
1. سوره بقره آیه 286 ، ترجمه آیة الله مکارم شیرازی .
2. مهدى موعود - ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار ، علی دوانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه‏، ص 852 .
3. سوره نساء، آیه 79، ترجمه آیة الله مکارم شیرازی .
4. سوره ابراهیم، آیه 3، ترجمه آیة الله مکارم شیرازی .
5. سوره روم، آیه 41، ترجمه آیة الله مکارم شیرازی .
 6. سوره مائده آیه 101 .
7. مهدى موعود - ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار، علی دوانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیه‏، ص: 845 و 846
8. درختی که در هند می روید و بوی خوشی دارد.
9. مهدى موعود - ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار، ص 760 .



یادداشت ثابت - یکشنبه 95 آذر 29 , ساعت 6:39 صبح

 

Image result for ?امام زمان?‎

 

تکلیف در عصر غیبت

روزگار امروز، عصر «تکلیف گریزی» نیست و منتظران دولت کریمه، باید آماده پذیرش مسئولیت های بزرگ باشند و استعدادهای خود را برای «حضور موثر» و «یاری کارآمد» بروز دهند. در عصر غیبت، باید تمرین عصر حضور کرد.
امام زمان (عج)
منتظران، رسالت بر دوشان «عصر غیبت»اند، و زمینه سازان «عصر حضور».
روزگار امروز، عصر «تکلیف گریزی» نیست و منتظران دولت کریمه، باید آماده پذیرش مسئولیت های بزرگ باشند و استعدادهای خود را برای «حضور موثر» و «یاری کارآمد» بروز دهند. در عصر غیبت، باید تمرین عصر حضور کرد.
اگر در روایات، از یاوران مهدی(عج) با اوصافی همچون - شیران روز و نیایش گران شب، نشان آثار سجود بر پیشانی، دلهایی پولادین و عزمی آهنین، محکم و استوار، مبارز و فداکار، ساده زیست و اهل ایثار، مجتهد و شب زنده دار و... یاد شده است، منتظران ابتدا وظیفه دارند این خصلت ها را در خویش بپرورانند، سپس در جامعه و امت منتظر، به فرهنگ سازی با این شاخص ها بپردازند.
منتظر، خودساختهای رها از تعلقات است. مؤمنی اهل عمل و امید، صبوری دریا دل، آماده ای پا در رکاب!
وقتی آیین الهی، ابدی و جاودانه است،وقتی پس از «رسول»، «امام» عهده دار مکتب است،وقتی در عصر غیبت امام معصوم، «فقها» حجت های آن حضرت بر مردم اند،پس هرگز در این دوره نمی توان تکلیف را «تعطیل» دانست!
بی تردید، تحمل رنجها و حضور مداوم در صحنه و فداکاری برای حق و مرزبانی هوشمندانه از مکتب و دین، تکلیفی همیشگی برای پیروان رسول خاتم و منتظران آخرین وصی است.
اگر امروز، حجت معصوم الهی حضور ندارد، هم تکلیف حجت های عام سنگینتر می شود، هم وظیفه پیروان ولایت.
تلاشی افزون تر لازم است، تا غیبت به ظهور مبدل گردد و موانع حاکمیت مطلق دین خدا با پرچمداری امام معصوم، برطرف شود.
وقتی با ظهور حضرت، بناست عدالت و «حکم الله» اجرا شود، پس مجریان هم باید تربیتی دینی و تعهدی مکتبی و اطاعتی ولایی داشته باشند
اگر اجرای حدود و احکام الهی یک فریضه است،اگر جهان شمول ساختن اسلام، تکلیف است، پس چرا سستی و بی تفاوتی؟
با چه استنادی ادای این تکلیف، موکول به آمدن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می شود؟
آنچه امروز به عنوان «ولایت فقیه»، عهده دار رهبری جامعه اسلامی است، سایه ای از همان «ولایت مهدوی» است.
آنان که با ولایت فقیه مخالف اند و آن را بر نمی تابند، در حقیقت ولایت امام زمان و حاکمیت دین را قبول ندارند و در عصر حضور هم، ساز مخالف خواهند زد و «اپوزیسیون» خواهند بود.
ولایت آمریکا را حاضرند بپذیرند، ولی ولایت فقیه جامع الشرایط را، نه!
سلطه صهیونیسم را پذیرایند، ولی حکومت دین را نه.
وقتی با ظهور حضرت، بناست عدالت و «حکم الله» اجرا شود، پس مجریان هم باید تربیتی دینی و تعهدی مکتبی و اطاعتی ولایی داشته باشند.
زدودن مفاسد، مقابله با هجوم بی دینی و ابتذال، مقاومت در برابر سیل های اسلام ستیزی و موج های «لائیسم» و غرب زدگی و خودباختگی فرهنگی، گامی در راستای این تکلیف مقدس است.
حال، باید دید چه کسی منتظر است؟
کیست که به تکلیف عصر انتظار، عمل می کند؟
افراد را باید با «میزان» سنجید. هر که با میزان، « ناموزون» بود، بازنگری کند!


   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ